داستان ازین جا شروع میشه که کارگردان به انا کورنیکوا پیشنهاد بازی در ویدیوی انریکه رو میده…انا و انریکه هیچ ملاقاتی با هم قبل از ویدیو نداشتن…انا و انریکه اماده میشن که اولین صحنه ی ب و س ه در دست شویی رو انجام بدن…وقتی اولین شوتو از ب و س ه میگیرن کارگردان از کار راضی نیست و از انریکه می خواد دوباره و دوباره انا رو ببو س ه…اما باز صحنه ها از نظر کارگردان خوب درنمیان…این وسط یه مشکلی هست… انریکه اصلا راحت نیست و اصلا طبیعی نمی بو سه…انریکه که انقد تو این کار حرفه ایه چرا انقد تو ب و س ی دن انا دست دست می کرد؟….بعد از یه شوت دیگه ازین صحنه انریکه بلند میشه و میره پیش کارگردان…انریکه به کارگردان میگه که یه جوش کنار لب انا هست که دلم نمیاد اون طور که دلم می خواد ب بو سمش….انریکه با عصبانیت به کارگردان میگه اصلا از اوردن انا تو موزیکش راضی نیس و دلش نمیاد با وجود اون جوش انا رو ب ب و سه….دیوید میرز کارگردان ویدیو درباره این قضیه میگه:”انریکه سر صحنه ب و س ی دن انا واقعا ناراحت بود و اومد پیشم و درحالی که دستاشو به هم می مالید گفت که دیوید این دختره یه جوش کنار لبشه…اخه چطور راحت ب بوسمش…نه نمیشه…یه فکری کنید”…انا خیلی خوشکل بود و خیلی ناز لباس پوشیده بود اما جوشی که کنار لبش زده بود واقعا معلوم بود…کارگردان به ارایشگرا میگه که تا حد امکان اون جوشو محو کنن که بتونن اون صحنه رو بگیرن….تا حدی جوشو محو می کنن و باز شروع می کنن به فیلم گرفتن…انریکه روی انا تو دست شویی می خوابه همینکه لباش با لبای انا تماس پیدا می کنه دوباره با عصبانیت بلند میشه و بلند به کارگردان میگه که با این وضعیت نمی تونه انا رو ببوسه چند تا ارایشگر روی صورت انا کار می کنن که دیگه حتی با لمس کردن جوش نشه اونو حس کرد….بعد این عملیات مخفی کردن جوش بالاخره انریکه حاضر میشه انا رو ببوسه…کارگردان بعد از اون شوت از کار هر دوشون راضی بود اما انریکه اصلا راضی به نظر نمی رسید و خیلی عصبی بود این رفتار انریکه واقعا انا رو ناراحت کرد و باعث شدبه شدت از انریکه متنفر شه.گفته میشه قیافه ی انا هم سر فیلم برداری دست کمی از قیافه ی عصبی انریکه نداشت…فردای اون روز نوبت فیلم برداری ب و س ه در ماشین بود….همه میرن خونه و فردا همه سر موقع سر فیلم برداری حاضر میشن به جز انا… اره انا سر فیلم برداری نمیاد…کلی منتظر می مونن اما خبری از انا نیست…انا قهر کرده…بش زنگ میزنن و بعد از چند ساعت با بی میلی خودشو سر فیلم برداری میرسونه…کارگردان در این باره میگه:”انریکه واقعا از تاخیر انا کفری شده بود..انریکه اومد پیشم و گفت:این دختره داره می رینه تو ویدیوم…اون خیلی خوش شانسه که تو ویدیوم نقش داره این ادا و اصولا چیه در میاره؟”…اره انریکه شدیدا کفری بود… انریکه می خواست این کابوس هر چه زودتر تموم شه برای همین بلافاصه وقتی انا اماده شد دست به کار شدن و رفتن تو ماشین برای گرفتن صحنه اخر بوسه انریکه کارشو خیلی خوب انجام میده اما همین که انریکه دست انا رو تو ماشین فشار میده انا با عصبانیت به انریکه میگه که دست بم نزن بله این بار نوبت شکایت های انا بود! انا بلند میشه و به کارگردان میگه دیگه نمی خواد انریکه اینطور بش دست بزنه و ازین اوضاع اصلا خوشش نمیاد شوت رو قطع می کنن و به همه چند لحظه استراحت میدن…کارگردان میره با انریکه حرف میزنه و از انریکه می خواد که این یه جوری با انا کنار بیاد و این جریانو ختم به خیر کنه… از انریکه می خواد که بره با انا حرف بزنه و دلشو به دست بیاره..انریکه که خیلی ناراحت بود به حرف دیوید گوش میده و میره طرف انا و باش حرف میزنه و دستشو میگیره و چیزی تو گوشش میگه و انا به نشانه تایید سرشو تکون میده و هر دو از استدیو خارج میشن….
کارگردان در ابن باره میگه:
”انریکه انا رو مث بچه ها گول زد…دستشو گرفت و انگار که بش وعده اسباب بازی بده اونو از استدیو بیرون برد”..اره انریکه و انا با هم میرن خرید و رستوران…با هم کلی حرف میزنن…دیگه واسه ادامه فیلم برداری دیره واسه همین کارگردان ادامه کارو به فردا موکول می کنه…فردا انریکه و انا با هم و خوشحال سر فیلم برداری حاظر میشن…نگاهشون رفتارشون با هم کاملا فرق میکرد…هردوشون خندون بودن…کسی باورش نمیشد که چه اتفاقی افتاده..قبل از ظبط صحنه ی ماشین و چند تا شات دیگه انریکه و انا خارج از استدیو با هم خوش و بش میکنن و حرف میزنن
کارگردان میگه:”انریکه و انا ادمای دیروزی نبودن….دو ادم متفاوت شده بودن…با هم می گفتن و می خندیدن…نگاهشون به هم معنی دار بود و من همون لحظه فهمیدم که این دو عاشق هم شدن…انریکه داشت برای انا جوک تعریف می کرد و انا هم با صدای بلند می خندید”….بله جریان عاشقی این دو تا واقعا جالبه…انا گفته:”من اولین بار فقط با یه جوک جذب انریکه شدم و فقط یه جوک اتیش عشقمونو روشن کرد”…انریکه درباره انا گفته: ”من انا رو قبل از ویدیو از نزدیک ندیده بودم اما اوازه ی شهرتش همه جا بود و منم از تی وی تقریبا هر روز می دیدمش و می گفتم پسر این دختر چقد جذابه …هر چند خودم نمی خواستم عاشق بازیگرای ویدیوهام شم اما این اتفاق برام افتاد…عاشق شدم” ….بعد از اتمام فیلم برداری انریکه و انا هر روز با هم بیرون می رفتن و بعد از مدتی انا خونشو تو میامی که نزدیک خونه ی سرگی بود می فروشه و با این کار نشون میده که دیگه اصلا سرگی براش مهم نیست….تو پشت صحنه ویدیو میبینید که این دو تا سر صحنه فیلم بردای چقد به هم نزدیکن و به هم روی خوش نشون میدن…کارگردان میگه:”ما چند صحنه تو دست شویی رو از اول گرفتیم…وقتی دیدیم انا و انریکه انقد با هم خوب شدن تصمیم گرفتیم چند تا از صحنه ها رو دوباره بگیریم تا طبیعی تر به نظر برسه”
انریکه و انا اصلا شایعاتی رو که دربارشون بود تایید نکردن تا اینکه به طور رسمی در فرش قرمز با هم ظاهر شدن…انریکه و انا دو بار با هم در فرش قرمز ام تی وی موزیک اوارد و فیلم روزی روزگاری در مکزیک با هم ظاهر شدن با این کار به رسانه ها نشون دادن که قضیشون جدیه و اونا رسما با هم بودن…کسی فکرشو نمی کرد که رابطشون رکورد بشکنه و ۱۱ سال دووم بیاره
در آخر میتونید این موزیک ویدئوی زیبا و پر از ماجرا رو با زیرنویس فارسی دانلود کنید و لذت ببرید …
Escape (Enrique and Anna)
توضیحات : تینا ، مطالب : سعید ، زیرنویس فارسی : علیرضا
فوق العاده بود هیچی نمیتونم بگم فقط اینکه همون قدر که دیوونه ی انریکه ام دیوونه ی سایت شما هم هستم محشرید.
خوشبحال آنا مادور و برای۱۹سالگی کنکور میدیدم اونوقت آنا با یه جک عشق زندگیشو پیدا میکنه.ان شاالله خوشبخت بشن.ممنون عالی بود.
قربونت اهو جون عزیزم.اینا همه وظیفه س…واقعا راست میگی:دی ما توی ۱۹ سالگی تنها دغدغه مون درس و ورود به دانشگاه بود:دی نمیدونستیم عشق و عاشقی چیه…خوشبخت شن ایشالله
واقعا دستتون دردنکنه سایت عالی ای دارین
ممنون آتنا جان. به سایت خودت خوش اومدی .
سلام لینک خرابه..لطفا درستش کنین.ممنون
سلام شیما جان. به سایت خودت خوش اومدی . (لینک تصحیح شد.)
linka kharabe… mishe avazeshon konid….mammon misham
اوکی .تصحیح میکنم .
ای بگم خدا این کار گردان و چیکار نکنه حالا میومد منو انتخاب می کرد چی می شد؟ جوشم ندارم.
چی بگم والا ! به سایت خوش اومدی و مرسی از نظرت.
آقا لینک زیرنویس مشکله داره
چند ساعت آینده لینکها درست خواهند شد سعید جان .
آنا واقعا که عاشق پایدار به تمام معناست انریکه همیشه توی کنسرت هاش و اینور و انور داره یکیرو میبوسه و توی موزیک ویدئوهاش هم همینطور ولی آنا چون عاشق انریکه هست هیچ شایعه ایی براش درست نمیکنه…..
واقعا قضیه ی دوستیشون این بود؟؟؟ خیلی جالب بود..مررررررسی…من این موزیک ویدئو رو ۲ سال پیش داشتم اما حالا فهمیدم قضیه اش چیه….به قول اونور آبی ها: اوه مای گاد!!!!!!
بله همینطور بوده سینا جان.ممنون از نظرت .
پس باعث عذابه ما اینه!ای کارگردانه ذلیل مرده!
آره فکر کنم دلیل اصلیش کارگردانه بوده .
انشاالله به پای ای هم پیر شن این دوتا. مرسی بابت پست داغ
مرسی از شما محمد عزیز.
kheiliii mamnoon .jaleb bod man nemidoonestam dastanesho. vali har moghe be in ahang gosh midam mian joloie cheshmam matne ahang vaghean goiaie rabetashonee.ishalaaa harooz khooshtar az dirooz bashan jofteshon koli mahan
این اهنگم وسیله شد این دوتا به هم برسن…یه اهنگ کلی زندگی دوتاشونو تغییر داد
دستم به اون کارگردان نمیرسه میرسید دلیل انتخاب آنارو ازش میپرسیدم… پا میشی میای سر ضبط میدونی که میخواد بهت دست بزنه این افه ها چی بود که به من دست نزن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلبری کردی؟؟؟؟ خوبم کردی… آفرین به تو … شاید بر روس بودنتم باشه … به هر حال نمیشه چیزی گفت… عاشقش کردی … اونم عرضه میخواد که تو داشتی …بیچاره آنا چه گیری دادم بهشاااااااااااااااا…
مهم اینه که انریکه از آنا خوشش میاد .حالا چه شما یا همه عالم ازش بد بگید ! مهم نیست !
Vay kheyli khub bud Merc!
He be ghole shaer agar ba man nabudash hich meyli Chera jame mara beshkast leyli!!!!
Merc dastetun dard nakone!
قربونت نسیم جان. مرسی از شعر قشنگت .
با پریسا موافقم.انا خوشگله اما اصلا در حدی نیست که بخاد با انریکه باشه.انا چیزی جز یه روسیه ای مغرور نیست…
مغرور باشه یا نه بد باشه یا خوب مورد پسند انریکه است و انریکه باهاش آرامش داره و همچنین متقابلا.چون اصولا انریکه آدمی نیست که از چیزی یا کسی خوشش نیاد و این همه مدت بتونه باهاش بمونه !.ممنون از نظرت دوست عزیز.
البتّه گفته بودم که این موزیک ویدیو اولین مورد آشنایی من با انریکه و آنا به صورت یکطرفه از طرف من و آشنایی اون دو تا با هم هستش. جالبه، نه! ممنون
هه اره…خیلیا این موزیک ویدیو باعث شد فن انریکه بشن…چه موزیکی هم باث اشنایی این دو تا شد
u can run,u can hide but u cant escape my love
واه واه واه جوش چیه بگید تبخال زده بوده دیگه واقعا چندش آوربوده خب انریکه حق داشته نمیبوسیدتش! موندم چطور راضی شده بوسش کنه…؟! باید از ویدیوش مینداختش بیرون دختره ایکبیریه استفراغغغغغغغغغو!!!!!دختره ابلییییسووووو!!!!!!
وااااا پریسا استفراغ چیه اجی؟هه از دست شما…بازم خوبه ازون موقع به بعد تا الان که ۱۲ سال میگذره با همن…طرف ایکبیری استفراغ باشه اما بتونه ادمو این همه سال تحمل کنه…والااااا…ولی نه خدایییش به پارتنر انریکه اینطوری نگو اجی…عیب نداره تنفر داشته باشی اما فحش نده…همین که انریکه راضیه تو هم راضی باش عزیز دلم
خدا می دونه انریکه به آنا چی گفته که این همه سال عاشق هم هستن! !!!
هه اره والا خدا میدونه و بس…مطمئنم تا وقتی که عمر داریم و عمر دارن ما این دو رو با هم خوشبخت میبینیم
قبلا اینو خونده بودم.ولی بازم برام تازگی داشت.دستتون درد نکنه.خیلی ماجراشون قشنگه.کاش میشد بفهمیم انریکه چی بهش گفته.ولی پدرسوخته ایه واسه خودش این انریکه.داره بوسش میکنه اونوقت نازم میکنه.
هه اره دیگه شیطونه خیلی این انیمون…دل سیر طرفو میبوسه و شیکایت میکنه….اما هم دل سیر انی لمسش میکنه و بازم دو قورتو نیمش باقیه…عاشقیه دیگه
مرسی….من اطلاعاتم درین باره ناقص بود..آشناییشونم عین خودشون باحاله! موچاس گرسیاس میس آمیگوس!
فدات زهرا جان….قابلتو نداشت اجی
تینا جون تمام پستهای بیوگرافی که نوشته بودی عالــــی بود چقدر رون و دلنشین نوشته بودی ممنون عزیزم
فدات شم هستی جونم…لطف داری اجیه نازم…هه چشات روون میبینه…بوووووس
هه !!
انریکه از همون اول که آنا رو دید ازش خوشش اومده بوده بعدش جوشو بهونه میکرده که هی دوباره آنا رو ببوسه…!!
ولی دمش گرم انتخاب خوبی داشته که تونسته ۱۱سال باهاش بمونه!!
اره بدجور جوشو بهونه کرد…اشناییشون ماجرای قشنگی داره…اما کی فکرشو میکرد ۱۱ سااااااااااااااااااااااااال طول بکشه..نچ نچ نچ…قدرت عشقه دیگه
ممنون
خواهش میکنم مهدی جان
برای زیر نویس موزیک ویدئو هم بازم ممنـــــونم.آهنگ قشنگیه
خواهش میکنم هستی جان .
داستان قشنگی بود اما تکرارش تو این سایت باعث جداییشون نشه؟
چه ربطی داره ! نوع آشناییشون همینطور بوده .
Ey jooonam kheili romantic bud vali vaghean enrique avalesh doros raftar nakarde 😀
Mamnooooon
به نظرم بهونه جویی میکرده .قربانت پانیذ جان .
خیلی ممنونم ازتون تینا جان و سعید جان پست جالبی بود دستتون درد نکنه…
اصلا قابلتو نداشت مارتینا جونم…بووووووووووووس
ووووووووو خیلی جالب بود، خیلی دوست داشتم در این مورد بیشتر بدونم، وااااااااقعا ممنونم کارتون حرف نداشت ♥
خخخخخخخخخخخ مخخخخسی از نظرت نازنین جونم…خوشحالم دوس داشتی اجی
من اگه یه روز انریکه رو ببینم حتما ازش میپرسم که به انا چی گفته .مرسی عالی بود دستت همگیتون طلا.
هه اجی لارا حتما بردش براش بستنی بخره…والاااااااا
واییییی چه باحال…همیشه عشق ازهمین تنفرا شروع میشه…درست مثل داستانای رمان…
آره به خدا .چقدم جالبه داستانشون .
ایول چه باحال بوده…ازین پست خیلی خوشم امد چون چیزی بود که تا حالا بش فکر نکرده بودم…اینکه چجوری با هم اشنا شدن….همیشه می گن رابطه هایی که با دعوا شروع شه یه چیز دیگست… مثل فیلما بود…دم انی هم گرم چقد ناز می کرده…به پای هم پیر شن…به جای یازده سال صدو ده سال شه رابطشون…ولی فک کنم به جای جکه اون جوشه نقطه شروعشون بوده و کار خودشو کرده…خیلی ممنون
اره ارش اون جوشه احتمالا بهونه بوده واسه ب و س یدن بیشتر انا….عجبااااا…دم هردوشون گرم والاااا
ajab eshghe por majaraei dashtan in 2 ta
be omide edameye in eshghe
mamo0on saeed va tinaye aziz
ایشالله .مرسی از نظرت دانیال عزیز.
لذت بخش ترین چیز تو دنیا برام وقتیه که انریکه و انا باهمن.اصن ادم انگار تو اسمونه.مر۳۰
آره واقعا.کاملا باهات موافقم .
معلوم نیس انی به انا چی گفته که راضیش کرده!!!
ینی مخ زنیش در حد المپیاده!! دمش گرم..
ولی فک کن با همون ناراحتی موزیک ویدیو رو ضبط میکردن…چه بی احساسو مسخره میشد واقعا….!!
هه انا هم اون موقع نوزده سالش بوده…راحت گولش خورده…اوه اونم انریکه…اون کارگردانه حال کرده با جریانشون
۱۱ سال…..ایولا انی ..عاشقتم بشر.!!! خوشم میاد که به عشقش وفاداره.:)
البته اون کارگردانم دمش گرم واقعا که این ۲ را اشنا کرده باهم!!!
بله دست کارگردان و تقدیر درد نکنه .زوج خیلی خوبی شدند با هم .
عاشقتونم بچه ها….دستتون طلا..خیلی کاملو عالی بود… 🙂
عزیزی مهسا جون….قابلتو نداشت ناز من
قربانت مهسا جان. قابلی نداشت .
خواهش میکنم مهسا جان.
الهی بگردممممم…انی اصن اصاب مصاب نداشته ها…..
اخیییییییییییی دوس دارم قیافشو در اون حالت ببینم
با این ک داستان آشناییشونو میدونستم اما الان بازم از اول خوندم 😀 خیلی قشنگ و متفاوت ـه:D
مرسیــــــــــ
قربانت پریا جان.
اینقدر مهیج و کامل توضیح دادین که حسابی کیف کردم…چقدرخوبه شخصیت و درک انریکه وآنا نسبت به هم برای ما الگو بشن…سعید جان و تینا نازم دستتون درد نکنه …عالـــــی بود.
قابلتو نداشت هستی جون…واقعا قشنگه که هم شخصیتشون هم رابطشون و نظرشون درباره ی یه رابطه بشه اویزه گوشمون…الگوهای خوبی می تونن واسمون باشن…واسه همه
مرسی! متنشو که قبلا خونده بودم زیرنویسشم که عالی بود..فقط من خیلی دوس دارم زیرنویس ویدئوی پشت صحنشم بزارین.دسته دوتاییتون ندرده!
متشکر رها جان. زیرنویس پشت صحنه والا ببینم چی میشه .کمی زمان بره.تو فکرش هستم .
مرسیییییی.پست خیلی باحالی بود. ولی انی خدایی رفتارش ناپسند بوده به خاطر یه جوش…
خواهش میکنیم .حرفای کارگردانو در این مورد قبول دارم .مشخص بود انریکه بهونه آورد !
مرررررررررررررررررسی! فک کنم تینا یه بار دیگه اینو نوشته بود نه؟؟
ولی دوباره خوندشنش هم خیلی حال داد!
خوب جوش داشت که داشت خیلی هم دلت بخواد پسره ی پررو! 😀
مرسی
بله قبلا نوشته بودند ایشون .هم تجدید کردیم هم دوستانی که نخوندند دوباره بخونن و اینکه موزیک ویدئو رو اینبار با زیرنویس فارسی گذاشتیم .مرسی از نظر.
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالی و مفیدو…کلاٌ بینظیر بود!!!!داستانشون خیلی باحال بود!خیلی ازتون ممنونم واقعاٌ زحمت کشیدید عالی بود!
خوشحالم دوسش داشتی مبینا جان.مرسی دوست من .