اینجا میتونید بخشای منتخب مصاحبه های انریکه تو سال ۲۰۱۱ رو که مجله ی انگلیسیشو براتون گذاشتیم بخونید…
درباره ی آهنگ های آلبوم یوفوریا…
Coming home:
این آهنگ درباره ی احساسی صحبت میکنه که وقتی ۶ ماه تو راه بودین بهتون دست میده.تو تخت خواب خودتون نخوابیدین و دوستاتونو ندیدین و مردم بهتون نزدیکن.واقعا این احساسیه که بهتون دست میده
HEARTBREAKER:
تو این آهنگ با مارک تیلور کار کردم.و آهنگشو دوست دارم و یکی از شعرای مورد علاقه مه.
TU Y YO:
این آهنگ مال ۴ سال پیشه.و یه آهنگ پاپ سرگرم کننده ست که با یکی از دوستام نوشته مش.اون یه هنرمند مکزیکیه به اسم الکسینتک که واقعا تحسینش میکنم.
DILE QUE:
این آهنگُ با کُدی نوشتم که قبلا هم باهاش کار کرده بودم.اون یه خواننده و شاعر آرژانتینیه.این آهنگُ ۴سال پیش نوشتم،اون موقع درباره ی اینکه چقدر زمان میبره تا آلبوم رو بسازم فکر میکردم.وقتی ۴سال پیش،۵سال پیش،۳سال پیش،یا حتی ۲ سال پیش شروع کردم به فکر کردن درباره ی آهنگا ی این آلبوم میترسیدم از اینکه زمان کافی نداشته باشم و ممکن بود ۵سال دیگه طول بکشه تا آلبوم بعدی رو بدم و اصلا راضی نبودم.
AYER:
لازم نبود این آهنگُ باز نویسی کنم اما ۳تا تنظیم متفاوت براش داشتم.درباره ی ۲تای اول ۱۰۰% راضی نبودم.احساس خاصی نسبت به این آهنگ داشتم.اما کم کم داشتم بیخیالش میشدم که کارلوس کاپارگا،تهیه کننده غافلگیرم کرد و تنظیمش کرد،و آهنگُ به یه مرحله ی جدید وارد کرد.
NO ME DIGAS QUE NO:
این آهنگیه که فقط دو تا ورژن براش دارم.یه ورژنش با سینی و اِلو بود که دو تا از دوستای آمریکاییم بودن.
قبلا باهاشون کار کرده بودم و همکاری های کوچیکی تو دو تا آهنگ داشتیم.احتمالا این یکی از قویترین آهنگای اسپانیایی برای من بود
WHY NOT ME:
تو این آهنگ با رد وان کار کردم.و یکی از آهنگای مورد علاقه ی من تو آلبومه.جالبه،همه ی آهنگا مورد علاقه ی من هستن!من عاشق این آهنگم چون احساسش،آهنگش شبیه لالاییه.سادگیشو دوست دارم.یه چیز خیلی نوستالژیک تو این آهنگ هست!
DIRTY DANCER:
من و آشر همدیگرو چند سالی میشناختیم.چند بار همدیگرو تو مراسم ها و مهمونیای مختلف دیده بودیم.اون مرد بزرگیه.ما درباره ی همکاری با همدیگه صحبت کردیم و من درباره ی درتی دنسر باهاش صحبت کردم و اون گفت دوست داره بهش گوش بده.آشر برای تموم کردن آلبومش تو میامی بود و منم همونجا بودم و اون اومد به استودیو به آهنگ گوش دادو ازش خوشش اومد و وقتی شروع کرد به خوندنش…یادمه به کارلوس(یکی از تهیه کننده های آلبوم)نگاه کردم و اون گفت”واو”!
آوردن دخترا روی استیج
من یکی از دخترایی که میخوان بیان رو استیج رو انتخاب میکنم.این چیزیه که هرگز نمیدونین کیو دارین انتخاب میکنین.بعضی وقتا آدمای دیوونه رو انتخاب میکنین!اما من دوست دارم نزدیک طرفدارام باشم.بعضی وقتا اونا باهام میخونن،بعضی وقتا میبوسمشون و بعضی وقتا بعدا ملاقاتشون میکنم…!
آنا
آنا زن مهربونیه و عاشق بچه هاست.مطمئنم که اون میتونه یه مادر فوق العاده بشه اما من هنوز برای پدر شدن خیلی بی تجربه م.این تصمیم مهمیه.ما همینطوری راحتیم،تا وقتی که آنا کارای خونه رو انجام بده و منم رو مبل دراز بکشم و هیچ کاری نکنم(شوخی!)
چه چیزایی شادت میکنن؟
اینکه رو استیج و با طرفدارام باشم،کلاهم،کفشای ورزشیم و موبایلم…گذروندن یه روز کنار دریا با دوست دخترم.بولینگ ،پرواز کردن با هواپیمام،قایق سواری،ماهیگیری،لذت بردن از یه همبرگر خوب،نوشیدنی و البته خندیدن!
دوست داری چه چیزی رو تو زندگیت تغییر بدی؟
پاهام!چون خیلی لاغرن!
رنگ مورد علاقه؟آبی
صبحانه خوردی؟نه
آخرین فیلمی که دیدی؟قوی سیاه
گرما یا سرما؟گرما
دوست داری کلاهتو با یه کلاه دیگه عوض کنی؟نه،میخواستم بگم شاید یه کلاه کابویی ولی نه!
غذای خاصی مورد علاقه ته؟غذای خاصی مورد علاقه م نیست چون هر غذایی میخورم اما تو تور بیشتر همبرگر میخورم چون آسونه
کادوی مورد علاقه ی دوران بچگیت؟من دیوونه ی جنگ ستارگان بودم!به خاطر همینم اولین باری که هدیه گرفتمش یادمه
وقتی بچه بودی دوست داشتی چیکاره بشی؟خواننده،خلبان یا فوتبالیست!فکر کنم خیلی از بچه ها دوست داشته باشن فوتبالیست بشن مخصوصا وقتی ورزش مورد علاقه شون باشه.
چه سبک موسیقی گوش میدی؟من همه نوع آهنگ گوش میدم.گوش کردن به رادیو رو دوست دارم.تو رادیو میتونی جدید ترین آهنگا رو بشنوی و از جدیدترین هنرمندا باخبر بشی
گرمی(Grammy)
یوفوریا برای من پیدا کردن بهشت روی زمینه…لذت بردن از تمام لحظات بزرگ و کوچیک زندگی…لذتی که از صدای جمعیت که دارن باهات میخونن بهت دست میده…یا وقتی تنهایی،وقتی خالصانه ترین و ساده ترین شعرُ مینویسی و نمیتونی برای خوندنش برای همه دنیا صبر کنی.
مهم نیست راه منو به کجا میکشونه،مهم نیست کجا میرم،همیشه عاشق حس برگشتن به خونه میمونم.
برگشتن به گوشه ی کوچیکم از دنیا،برای استراحت،و گذروندن یه بعد از ظهر عالی با دوست قدیمی و وفادارم گرمی
تو تمام سختی ها و آسونی ها،پستی ها و بلندی ها،فریادها و زمزمه ها،ازت ممنونم گرمی،برای تمام وقتایی که صدای ماشینُ میشنیدی و میدویدی تو جاده که بهم خوش آمد بگی…
این آلبومُ (یوفوریا)هدیه میکنم به گرمی…یه روز دوباره همدیگه رو میبینیم…
دیدگاهتان را بنویسید